داستان های زیبا و عکس های جالب

بهترین داستان برای شما دوستان و هم یک گالری پر از عکس

داستان های زیبا و عکس های جالب

بهترین داستان برای شما دوستان و هم یک گالری پر از عکس

در اینجا برای شما کلی داستان های زیبا گذاشتیم طنز، خنده دار، عاشقانه، پندآموز و کلی چیزهای دیگر خودتان ببینید
و البته کلی از عکس ها باحال

بایگانی
آخرین مطالب

۸ مطلب با موضوع «داستان های ملانصرالدین» ثبت شده است

ملا در جنگ

۰۹
ارديبهشت

روزی ملا به جنگ رفته بود و با خود سپر بزرگی برده بود. ولی ناگهان یکی از دشمنان سنگی بر سر او زد

  • عبدالبصیر گنگوزهی

بچه ملا

۰۹
ارديبهشت

روزی ملا خواست بچه اش را ساکت کند به همین جهت او را بغل کرد و برایش لالایی گفت و ادا در می آورد, که ناگهان بچه روی او ادرار کرد!

  • عبدالبصیر گنگوزهی

خانه عزادار

۰۹
ارديبهشت

روزی ملا در خانه ای رفت و از صاحبخانه قدری نان خواست دخترکی در خانه بود و گفت :

  • عبدالبصیر گنگوزهی

قبر دراز

۰۹
ارديبهشت

روزی ملا از گورستان عبور می کرد قبر درازی را دید از شخصی پرسید 

  • عبدالبصیر گنگوزهی

درخت گردو

۰۹
ارديبهشت

روزی ملا زیر درخت گردو خوابیده بود که ناگهان گردویی به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد

  • عبدالبصیر گنگوزهی

قیمت حاکم

۰۹
ارديبهشت

روزی ملا به حمام رفته بود اتفاقا حاکم شهر هم برای استحمام آمد حاکم برای اینکه با ملا شوخی کرده باشد

  • عبدالبصیر گنگوزهی

خویشاوند الاغ

۰۹
ارديبهشت

روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد,
شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: 

  • عبدالبصیر گنگوزهی

خروس شدن ملا

۰۹
ارديبهشت

یک روز ملا به گرمابه رفته بود تعدادی جوان که در آنجا بودند تصمیم گرفتند سر بسر او بگذارند به همین جهت هر کدام تخم مرغی با خود اورده بودند و رو به ملا کردند و گفتند: ما هر کدام قدقد می کنیم 

  • عبدالبصیر گنگوزهی